Saturday, November 6, 2010

دکمه لباس


چون بیشتر مردم با دست راست کار می کنند به همین سبب دکمه های لباس را سمت راست میدوزند تا افرادی که به اصطلاح راست دست هستند به آسانی بتوانند دکمه های لباس خود را باز کرده یا ببندند.

www.taknaz.ir چرا دکمه آقایان سمت راست و خانم ها چپ است؟

البته این موضوع در مورد لباس های مردانه کاملا صادق است اما بانوان چطور؟

چرا با آنکه بیشتر خانم ها مانند آقایان راست دست هستند دکمه لباسشون سمت چپ دوخته شده است؟

برای پاسخ به این پرسش باید عقربه های زمان را به عقب بچرخانیم و به گذشته های دور برویم

زمانیکه نخستین بار دکمه لباس ساخته شد کالایی لوکس و گرانبها به شمار می رفت و تنها مردمان طبقه مرفه اجتماع استطاعت خرید آنرا داشتند. زنان اشرافی در آن زمان هیچگاه لباس خود را شخصا به تن نمی کردند بلکه خدمتکاری داشتند که این کار را برایشان انجام می داد.

چون خدمتکار برای بستن یا گشودن دکمه لباس بانوی خود می بایستی مقابل او قرار می گرفت دوزندگان لباس زنانه معمولا دکمه لباس را در سمتی قرار می دادند که خدمتکار بتواند به راحتی با دست راست خود آنها را باز کرده یا ببندد!

از این رو دکمه لباس زنان را سمت چپ می دوختند.

هر چند امروزه استفاده از دکمه عمومیت یافته و دیگر از آن خدمتکاران کمر باریک خبری نیست با این حال هنوز هم این اصل به قوت خود باقی مانده و دکمه های لباس های زنانه سمت چپ دوخته می شود

حقايقي تلخ در مورد مردان

حقایقی تلخ در مورد مردان

1- مردان خوب، زشت هستند.

2- مردان خوش قیافه، خوب نیستند.

3- مردان خوب و خوش قیافه به جنس موافق تمایل دارند.

4- مردان خوب، خوش قیافه و علاقمند به جنس مخالف، متاهل هستند.

5- مردانی که آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی خوبند، پولدار نیستند.

6- مـردانی که آنچنان خوش قیافه نیستند، ولی پولدار و خوبند، تصور می
کنـنـد مـا بـه دنبال مال آنها هستیم.

7- مردان خوش قیافه و بی پول، بدنبال پول ما هستند.

8- مردان خـوش قـیافه، که آنچنان خوب نیستند و تا حدی به جنس مخالف
علاقمندند، تصور نمیکنند که ما به اندازه کافی زیبا هستیم.

9- مردانی که تصور می کـنـنـد مـا زیـبـا هستـیم، به جنس مخالف
علاقمندند، تا حدی خوش قیافه و پولدار هستند، آدمهایی ترسو و بزدل
میباشند.

10- مردانی که تا حدی خوش قیافه هستند، تاحـدی خـوب هستند، مقداری پول
دارند و سپاسگزار خدا هستند، به جنس مخالف علاقمندند، خجالتی هسـتند، و
هرگز اولین قدم را برنمی دارند ( برای آشنایی پیش قدم نمی شوند).

11- مردانی که هرگز قدم اول را برنمیرارند، زمانی که ما پیشقدم می شـویم،
اتوماتیک وار علاقه را در ما از بین میبرند.

زیباترین کتابخانه های جهان

گروه  اینترنتی ایــــران سان | www.Fun-Groups.Com

کتابخانه کانادا

سالن اصلی کتابخانه پارلمان کانادا در شهر اتاوا با مجسمه ای از ملکه ویکتاتوریا در وسط.



کتابخانه سوییس

کتابخانه سنت گال در سوییس توسط کشیش سنت اتمار ساخته شده و بیش از 2100 دست نوشته تاریخی مربوط به قرن هشتم تا پانزدهم در آن نگهداری می شود.

کتابخانه اتریش

کتابخانه ادمونت در سواحل رودخانه انس در اتریش. این کتابخانه در سال 1776 میلادی ساخته شده و دارای 7 گنبد و بیش از 200 هزار جلد کتاب است.

کتابخانه آلمان

کتابخانه ویبلینگن به دلیل معماری خاص قرن هجدم مشهور است.

کتابخانه ایرلند

کتابخانه دانشکده ترینیتی در شهر دوبلین یکی از مهمترین کتابخانه های دنیاست که بیش از 3 میلیون جلد کتاب را در خود جای داده است.

کتابخانه انگلستان

کتابخانه موزه بریتیش از مهمترین کتابخانه های مرجع در دنیاست که بیش از 150 میلیون جلد کتاب را در خود جای داده است.

کتابخانه پرتغال

کتابخانه جوآنیا در پرتغال در اوایل قرن هجده ساخته شده و بیش از 200 هزار جلد کتاب را در خود جای داده است.

کتابخانه رم - واتیکان

کتابخانه واتیکان، کهن ترین کتابخانه دنیاست که شامل آرشیو خصوصی واتیکان نیز هست.این کتابخانه هم اکنون در دست تعمیر بوده و در سپتامبر 2010 مجددا بازگشایی می شود.

کتابخانه فرانسه

کتابخانه فونتن بلو در فرانسه که در سال 1808 ساخته شد. این کتابخانه بیش از 4500 جلد کتاب دارد.

دوقلـو و چند قلـوهاي خوشــگل

http://api.ning.com/files/*xwrzycmrq1i9ri4uRG*uShAAS48oyN0*tACflhFdoYCeHpqHBE7vGXEwlr1h5W2qrwpTqdz0U6WlHRnArq9Rt*1Ty8QDl*G/1h.jpg
http://api.ning.com/files/*xwrzycmrq35l*HdE610chg0tDMvKv3Tu--t8zJTrvJlR7uiS4ZxQ4KagRJ5ujTKOWWQTfKaCfGOZhQOCWCJNuZkeg7xnkBI/2h.jpg
http://api.ning.com/files/ORSIwTnH4ytc9DfZWb3l3*FgG1WT7yAhR8AGOAnlxfczZiSva5hLBrVbq8W5JXJNYOyRGulWGYH1KV9L31mOVByYKnbiJFA6/3h.jpg
http://api.ning.com/files/*xwrzycmrq1ny1TnXY-gkXZTyqeyDkfRnL2m*xuBkIoFHom3x2rNGbvC92gjuDahkA6rHJI1i75q*V4tUYV37bp5TxxgA59I/4h.jpg
http://api.ning.com/files/ORSIwTnH4ytd1yZSCuWVVpviKEhgqUTwERRvQi9*MXZ4ZF9WnmwFZg608ql39DmKqrtYBmCLAC6YFChwrpwa3qNRdx2*ZGR6/5h.jpg
http://api.ning.com/files/*xwrzycmrq3*N2p3A4fY9glDGwG134SZMa4OJtpgfzUKFyISB798kRRA9tlCcskL1FBbYTHDFxGvDE-07-T3wQYkYZ8FjYOB/6h.jpg
http://api.ning.com/files/qVmzQxAKXTbA0PnR-kHDzskyjrc9nGWmgPm6DK91xe27m-FZ4wAKF73dya45j*x-jMH0*bl5ThZdo3OxeKcjzey5fKe5qliv/7h.jpg

http://api.ning.com/files/ORSIwTnH4yt0gyriYJOPO4wK1xq59EeJnYfvk-SuMbJlmvi-z4IdY4ByoJDaOAQt31sNkPvUbL0Q3LEnd7vSZi97PKd9F3V7/8h.jpg

http://api.ning.com/files/cRcK9gn799aEJcHkXwWMP6*KkxElUdAJtAX01QPOXDQCB-CK138qt9au6Uw9BifgzQyJ0WCNroyhnSgo*1BokQ-9CYfVSrRi/9h.jpg

http://api.ning.com/files/cRcK9gn799a9uZqNRp52y24Vs1D4rIJ-0URWwzCVOdHuIsPMhHAgSa6pTZnc4c6e5ktJg0sX*Wv9HHKbah9VNpK-DW9BZBbT/10h.jpg
http://api.ning.com/files/cRcK9gn799aE5mh1tyX8dEgNHaQs8SeT078M33Nc1r9ijOmVdfANzbHQxdIlK3NTWTYKcxR3EZng2SNGsr-O1AYs0bl71NgU/12h.jpg
http://api.ning.com/files/qVmzQxAKXTZ4LzTRxtHgVwBL1caLuD6t-BQPZrA4*Cxg7Lax-vmBw3hzb*DgKC2D0ti2vysapc8AnPNcJ9CdCBdZa4Cf2qPr/16h.jpg

http://api.ning.com/files/cRcK9gn799ZYXiC4csAOpKLT*x6FJvvT5f-emzsw4aw6nG2ir9kkk8ZTboD4AY*ACMrbkn-FGiBcD7p9YBwM6-awT8hoycKu/18h.jpg

http://api.ning.com/files/qVmzQxAKXTZT6E-PrSVdnZZM89KX1mk6ichPqkKx5p15vnjueVUYJ8vn8D6dI6fZAhNblrVGBkd6U8t-x95MJjd0jgGC0msy/19h.jpg
http://api.ning.com/files/qVmzQxAKXTYWqrhrCI0ThErJZuN2WxMxKIup3RU7L9XIY5sNdPVWa0*zqhJH2v0sFv0M-SMk30Ix0*H6JB66dYYABY9E4Ac4/20h.jpg

http://api.ning.com/files/*xwrzycmrq3GQ91bzkWCZ-jRf-umxuzTFd96pHaK0QfRxTb5T05XPaL9tUeMCpq7V*P76slhc0vZWcmWgUQlqm0P1UQZR2iJ/21h.jpg

http://api.ning.com/files/qVmzQxAKXTYFOzBXYq-F0zAOiVTHsPB9lLjf8VHCtkj21*03sLScQsXFRcW*pVZW2lu6EFjSS4nv*iUxkfPvKd4IozwPCYwz/24h.jpg
http://api.ning.com/files/ORSIwTnH4yuKmqTxi81RReQuGHouFuKfNJgmcz-fWEg0Mayvu*TpHP6l40E447U8SBv6DZUQvuU753TMgovmpjwtRcVkygvc/25h.jpg
http://api.ning.com/files/ORSIwTnH4yvpyq4ru4AEh-f9*CruHJFaBDnfHQUUZSXyMrfSNRuXgMdnSGoim5iC*NGh-K3NEJgiYCV9kegwGDcPuzLHFPMy/26h.jpg

http://api.ning.com/files/*xwrzycmrq3pBYg9TpOL2UY4FUk4o0Xf2Jsfi-eY-p0iowjTMhBhhvMtv2n5V9h6s9Dl2N6bjdkkXCtqgkXJrjPawGhX9Pec/27h.jpg

http://api.ning.com/files/*xwrzycmrq14CIrE5SG5mzj0ymNnPXLlkkPm6zbxGacqCKfDtvLcQqjaa5Z45ifxMBmOnxKUF0aM*Ra9ZrjdY9fTiT9jtzrN/28h.jpg
http://api.ning.com/files/ORSIwTnH4yuTr*Hc0vHelF9EOb1bWuVZ-tOWRyn8Cj0d-cLS176kAfJ7IFHJ7grbQpUCj7M88LK6XGfB5SOcHhHkVyx8zNH6/29h.jpg

http://api.ning.com/files/qVmzQxAKXTZeeDX3vFRLVcw7JpPAlzziy-A*xDLxXd4hckhSwS4767YkmTcttm0ousX*soBBSNa6xNm6xPLowXHLR9wPFu5O/31h.jpg

http://api.ning.com/files/*xwrzycmrq2u9YVQuv8cgJbQuGwqzhn2V7hlnvgbLSSLxMWyQqRKqw*naaEWI0dN*rLUNCb6uOI8lKB24lOPYDODCg2xfVYv/36h.jpg


دلیل قانع کننده


مرد میانسالی وارد فروشگاه اتومبیل شد. BMW آخرین مدلی را دیده و پسندیده بود؛ پس وجه را پرداخت و سوار بر اتومبیل تندروی خود شد و از فروشگاه بیرون آمد.

قدری راند و از شتاب اتومبیل لذّت برد. وارد بزرگراه شد و قدری بر سرعت اتومبیل افزود. کروکی اتومبیل را پایین داد تا باد به صورتش بخورد و لذّت بیشتری ببرد. چند شاخ مو بر بالای سرش در تب و تاب بود و با حرکت باد به این سوی و آن سوی می‌رفت. پای را بر پدال گاز فشرد و اتومبیل گویی پرنده‌ای بود رها شده از قفس. سرعت به ١٦٠ کیلومتر در ساعت رسید.


مرد به اوج هیجان رسیده بود. نگاهی به آینه انداخت. دید اتومبیل پلیس به سرعت در پی او می‌آید و چراغ گردانش را روشن کرده و صدای آژیرش را نیز به اوج فلک رسانده است.

مرد اندکی مردّد ماند که از سرعت بکاهد یا فرار را بر قرار ترجیح دهد. لَختی اندیشید. سپس برای آن که قدرت و سرعت اتومبیلش را بیازماید یا به رخ پلیس بکشد بر سرعتش افزود. به ١٨٠ رسید و سپس ٢٠٠ را پشت سر گذاشت، از ٢٢٠ گذشت و به ٢٤٠ رسید. اتومبیل پلیس از نظر پنهان شد و او دانست که پلیس را مغلوب کرده است.

ناگهان به خود آمد و گفت : "مرا چه می‌شود که در این سنّ و سال با این سرعت می‎رانم؟ باشد که بایستم تا او بیاید و بدانم چه می‌خواهد." از سرعتش کاست و سپس در کنار جادّه منتظر ایستاد تا پلیس برسد.

اتومبیل پلیس آمد و پشت سرش توقّف کرد. افسر پلیس به سوی او آمد، نگاهی به ساعتش انداخت و گفت، "ده دقیقه دیگر وقت خدمتم تمام است. امروز جمعه است و قصد دارم برای تعطیلات چند روزی به مرخّصی بروم. سرعتت آنقدر بود که تا به حال نه دیده بودم و نه شنیده بودم. خصوصا اینکه به هشدار من توجهی نکردی و وقتی منو پشت سرت دیدی سرعتت رو بیشتر و بیشتر کرده و از دست پلیس فرار کردی. تنها اگر دلیلی قانع‌کننده داشته باشی که چرا به این سرعت می‌راندی، می‌گذارم بروی."

مرد میانسال نگاهی به افسر کرد و گفت : "می‌دونی، جناب سروان؛ سال‌ها قبل زن من با یک افسر پلیس فرار کرد. وقتی شما رو آژیر کشان پشت سرم دیدم، تصوّر کردم داری اونو برمی‌گردونی"!
افسر خندید و گفت: "روز خوبی داشته باشید، آقا" و برگشت سوار اتومبیلش شد و رفت.!!!!

تـــعــریــف جهان سوم از قول دکتر حسابی!

تـــعــریــف جهان سوم از قول دکتر حسابی! ...

از قول ایشان نقل شده است : روزی در آخر ساعت درس، یکی از دانشجویانم که دانشجوی دوره دکترا و اهل نروژ بود از من پرسید : استاد! شما که از جهان سوم می آیید، جهان سوم کجاست؟
فقط چند دقیقه به آخر کلاس مانده بود.
من در جواب مطلبی را فی البداهه گفتم که روز به روز بیشتر به آن اعتقاد پیدا می کنم.
به آن دانشجو گفتم جهان سوم جایی است که هر کس بخواهد مملکتش را آباد کند، خانه اش خراب می شود
و هر کس که بخواهد خانه اش آباد باشد، باید در تخریب مملکتش بکوشد